شب های تابستان

متن مرتبط با «زن» در سایت شب های تابستان نوشته شده است

من هنوزنگرانتم......

  • حرفش را نزن....

  •   رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن ابتدای یک پریشانیست حرفش را نزن   گفته بودی چشم بردارم من از چشمان تو  چشمهایم بی تو بارانیست حرفش را نزن   آرزو داری که دیگر بر نگردم پیش تو  راه من با اینکه طولانیست حرفش را نزن   دوست داری بشکنی قلب پریشان مرا  دل شکستن کار آسانیست حرفش را نزن   عهد بستی با نگاه خسته ای محرم شوی گر نگاه خسته ما نیست حرفش را نزن   خورده ای سوگند روزی عهد خود را بشکنی  این شکستن نا مسلمانیست حرفش را نزن   خواستم دنیا بفهمد عاشقم گفتی به من عشق ما یک عشق پنهانیست حرفش را نزن   عالمان فتوی به تحریم نگاهت داده اند عمر این تحریم ها آنیست حرفش را نزن   حرف رفتن میزنی وقتی که محتاج توام رفتنت آغاز ویرانیست حرفش را نزن   فرامرز عرب عامری   ,عاشقانه,فرامرز عرب عامری ,حرفش را نزن ...ادامه مطلب

  • شطرنج(زندگی)*

  • تنها که باشی شطرنج در تمام زندگی ات رسوخ می کند.. تا یادت بماند هرگز پایت را از بی کسی هایت دراز تر نکنی..   شطرنج یعنی طوری محاصره می شوی که با هر قدم، خودت را یکبار از دست می دهی..   ... باور کن... ... باور کن...   که این عشق های نصفه نیمه، آنقدر نمی ارزند که با تقلا زدن های الکی غـرورت را کیش و مات کنی... و از بین ببری ارزشمندترین چیزت را!!   ,اموزنده* تنهایی*مشکلات ...ادامه مطلب

  • خسته ام*

  • , خسته ام *به نام زندگانی*عشق* درماندگی*از یاد رفته*دل شگسته ...ادامه مطلب

  • اطمینان کن

  • ﺯﻥ ﻭ ﺷﻮﻫﺮﯼ ﺑﺎ ﮐﺸﺘﯽ ﺑﻪ ﻣﺴﺎﻓﺮﺕ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﮐﺸﺘﯽ ﭼﻨﺪ ﺭﻭﺯ ﺭﺍ ﺁﺭﺍﻡ ﺩﺭ ﺣﺮﮐﺖ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﻃﻮﻓﺎﻧﯽ ﺁﻣﺪ ﻭ ﻣﻮﺝ ﻫﺎﯼ ﻫﻮﻟﻨﺎﮐﯽ ﺑﻪ ﺭﺍﻩ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ، ﮐﺸﺘﯽ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺁﺏ ﻣﯿﺸﺪ ﺗﺮﺱ ﻫﻤﮕﺎﻥ ﺭﺍ ﻓﺮﺍﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﻧﺎﺧﺪﺍ ﻣﯽ ﮔﻔﺖ ﮐﻪ ﻫﻤﻪ ﺩﺭ ﺧﻄﺮﻧﺪ ﻭ ﻧﺠﺎﺕ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﮔﺮﻓﺘﺎﺭﯼ ﻧﯿﺎﺯ ﺑﻪ ﻣﻌﺠﺰﻩ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪﯼ ﺩﺍﺭﺩ . ﺯﻥ ﻧﺘﻮﺍﻧﺴﺖ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﮐﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺳﺮ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺑﯽ ﺩﺍﺩ ﺯﺩ ﺍﻣﺎ ﺑﺎ ﺁﺭﺍﻣﺶ ﺷﻮﻫﺮ ﻣﻮﺍﺟﻪ ﺷﺪ، ﭘﺲ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺍﻋﺼﺎﺑﺶ ﺧﻮﺭﺩ ﺷﺪ ﻭ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﺮﺩﯼ ﻭ ﺑﯿﺨﯿﺎﻟﯽ ﻣﺘﻬﻢ ﮐﺮﺩ ﺷﻮﻫﺮ ﺑﺎ ﭼﺸﻤﺎﻥ ﻭ ﺭﻭﯼ ﺩﺭﻫﻢ ﮐﺸﯿﺪﻩ ﺑﻪ ﺯﻧﺶ ﻧﮕﺮﯾﺴﺖ ﺧﻨﺠﺮﯼ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﺁﻭﺭﺩ ﻭ ﺑﺮ ﺳﯿﻨﻪ ﺯﻥ ﮔﺬﺍﺷﺖ ﻭ ﺑﺎ ﮐﻤﺎﻝ ﺟﺪﯾﺖ ﮔﻔﺖ : ﺁﯾﺎ ﺍﺯ ﺧﻨﺠﺮ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﯽ؟ ﮔﻔﺖ : ﻧﻪ ﺷﻮﻫﺮ ﮔﻔﺖ : ﭼﺮﺍ؟ ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ ﺧﻨﺠﺮ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ ﮐﺴﯽ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ ﺷﻮﻫﺮ ﺗﺒﺴﻤﯽ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ : ﺣﺎﻟﺖ ﻣﻦ ﻧﯿﺰ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻮ ﻫﺴﺖ ﺍﯾﻦ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﻫﻮﻟﻨﺎﮎ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﺎﻥ ﮐﺴﯽ ﻣﯽ ﺑﯿﻨﻢ ﮐﻪ ﺑﺪﻭ ﺍﻃﻤﯿﻨﺎﻥ ﺩﺍﺭﻡ ﻭ ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺩﺍﺭﻡ !! ﺁﺭﯼ ! ﺯﻣﺎﻧﯿﮑﻪ ﺍﻣﻮﺍﺝ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻭ ﻣﻠﻮﻝ ﮐﺮﺩ ﻃﻮﻓﺎﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻫﻤﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻋﻠﯿﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﯽ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﺘﺮﺱ ! ﺯﯾﺮﺍ ﺧﺪﺍﯾﺖ ﺗﻮ ﺭﺍ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺍﻭﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺮ ﻫﻤﻪ ﻃﻮﻓﺎﻧﻬﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﺖ ﺗﻮﺍﻧﺎ ﻭ ﭼﯿﺮﻩ ﺍﺳﺖ .. ﻧﺘﺮﺱ ,زن,شوهر,همسر,طوفان,ناخدا,امواج,دریا,خدا,خدایا,خنجر ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها