باز هم من زنده ام آه اي خدا متشكرم باز باران بر غبار شيشه ها متشكرم باز هم بيداري و خميازه و صبحي دگر ديدن آيينه و نور و صدا متشكرم باز هم يك سفره و يك چاي داغ و نان گرم فرصت ديدار تو در اين فضا متشكرم بار ديگر ميتوانم بو كنم از پنجره ياس خيس خانه ي همسايه را متشكرم گر چه در اين وقت پر گهگاه يادت ميكنم خاطرم جمع است مي بخشي مرا متشكرم من كه بي تسبيح و بي سجاده ام از من بگير اين تغزل را به عنوان دعا متشكرم حميد مصدق ,دعا,نان,خدا,قیامت,نماز,سجاده, ...ادامه مطلب